سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : جمعه 103 آذر 9 ، 3:45 عصر
[ و فرمود : ] حکمت را هر جا باشد فراگیر که حکمت گاه در سینه منافق بود پس در سینه‏اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاى خود در سینه مؤمن بیارمد . [نهج البلاغه]
واگویه های مادر شهیدان محمدزاده*8*

شجاعت برادرت ابوالقاسم تا حدی بود که آشکارا با منافقین تا دندان مسلح بعد از انقلاب
درگیر می شد ، و حتی اجازه ی نصب یک پوستر تبلیغاتی را هم از ایشان سلب می
کرد ، سال 60 در مبارزات علیه منافقین جنگل 8 ماه در جنگل های آمل ماند و
خم بر ابرو نیاورد.

لباس سپاه از تن ابوالقاسم در نیامد و در آخر هم چسبیده بر تنش گواه سوختن پروانه وار او گردید.
حتی در شب عروسی اش هم که با اصرار من و پدرش آن را پذیرفته بود با لباس سپاه آمد و با همان لباس هم با میهمانانش عکس گرفت.
پسرم بگذار درد های دلم را با تو راحت تر بگویم که آنروز برادرت ابوالقاسم چه داغ بزرگی
را سر سفره ی صبحانه بر دلم نهاد ؛ وقتی بازوهایش را نشان داد و گفت:
«مادر بازو هایم را می بینی؟! اینها باید در جبهه بسوزند و بدان که گوشت
هایم مثل روغن داغ خواهند شد.»

و من پریشان و اشفته به او گفتم: «این چه حرف هایی است که می زنی؟! نزن این حرف ها را» و دوباره مهربان نگاهم کرد و گفت: «مرا ببخش مادر ، چون می خواهم تو را برای آنروز ها آماده کنم ؛ مادر ، شما خودتان هستید و جسد سوخته مرا می بینید» همان نیز شد ؛ وقتی خواستم جنازه اش را ببینم مثل امروز که بعد از آن همه
اصرار و خواهش ، توفیق دیدار تو را کسب کرده ام به من گفتند: «چیزی از او باقی نمانده که بخواهی ببینی!» گفتم:«من که چیزی نمی خواهم ، چیزی که در راه خدا داده ام نمی خواهم پس بگیرم ؛
آنوقت که ساکشان را خودم آماده می کردم انتظار شهادتشان را هم داشتم»
و با صلوات و تکبیر بر سر جنازه سوخته قاسم رفتم ...

ادامه دارد ...





کلمات کلیدی : سرافرازان، مادر شهیدان محمدزاده
« به یاد زیباترین گل سرخ ... »

 سرافرازان اربعین ابا عبدالله

امام صادق (علیه السلام) در قسمتی از زیارت اربعین می‌فرمایند:

"... و (او) در راه تو جان خویش را بذل نمود تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات بخشد ..."

جابر بن عبدالله انصاری، صحابه‌ای والا مقام است در میان اصحاب رسول خدا و عاشقی دلداده است، در میان خیل عشاق امام سید الشهدا، و برای فخر و مباهات او همین مدال افتخار کافیست که نخستین زائر قبر امام حسین (علیه السلام)، اوست و هنگامه این وصال نیز چهلمین روز شهادت شهدای کربلاست.

چه زیباست حکایت دلداده‌ای که یار خویش را باز یابد و چه خوش است نوای بلبلی که کنار گل سرخ خویش نغمه‌سرایی آغاز کند و چه نیکو منظره‌ایست، وصال در پس هجران ...

عطیه عوفی می‌گوید: به همراه جابر بن عبدالله انصاری برای زیارت امام حسین بن علی (علیه السلام) از مدینه خارج شدیم. هنگامی که به کربلا رسیدیم، جابر کنار فرات رفت و غسل نمود و جامه‌ای به تن کرد و بدن خود را معطر نمود. قدم از قدم بر نمی‌داشت مگر آنکه ذکر خدا می‌گفت. هنگامی که به کنار قبر مطهر رسیدیم خطاب به من گفت که دست مرا بر روی قبر مطهر بگذار. من نیز این کار را نمودم. در این هنگام غش کرد و به روی قبر افتاد. مقداری آب بر رویش زدم، هنگامی که به هوش آمد، سه بار ترنم نمود:

یا حسین، یا حسین،  یا حسین

سپس خطاب به مرقد مطهر سید الشهدا (علیه السلام) گفت: دوستی که دوست خویش را اجابت نمی‌کند . . .

هنگامی که کلام بدین جا منتهی شد، جابر خود پاسخ خود را این گونه داد: چگونه مرا پاسخ دهی در حالی که سر از بدن مطهرت جدا گشته است و در این هنگام بود که جابر شروع به زیارت سید الشهدا و زمزمه با مولای خویش نمود ...

اربعین، یادآور چهلمین روز شهادت امام حسین (علیه السلام) و اصحاب گرانقدر اوست، و قلوب  مؤمنین در این روز، به یاد هوای کوی دوست و زیارت قبر شش گوشه او پر می‌کشد، زیارتی که علو مرتبه‌اش تا بدان جا اوج گرفته است که به عنوان یکی از صفات و ویژگیهای مؤمنین، شناخته شده است .

بجاست که در این مجال و در آستانه اربعین حسینی، هم آوا با امام ششم و به یاد تربت مطهر امام حسین بن علی (علیه السلام) و مضجع شریفش، فرازهایی از زیارت اربعین را زمزمه کنیم:

حقا که چه زیبا امام صادق (علیه السلام) فضائل سید الشهدا (علیه السلام) را تبیین می‌نماید و با چه ظرافت و لطافتی انگیزه و ثمره  شهادت امام حسین (علیه السلام) را بر می‌شمرد و دشمنان آن حضرت را توصیف می‌نماید:

"...  خدایا من گواهی می‌دهم که او ولی و ولی‌زاده توست و برگزیده و زاده صفی و برگزیده  توست، که به کرامت تو رستگار است، او را به شهادت گرامی داشتی و سعادتش ارزانی داشتی، و به پاکی نژاد برگزیدی و یکی از آقایان و بزرگانش گرداندی، و رهبری از رهبران و مدافعی از مدافعانش نمودی به او مواریث انبیا را بخشیدی و او را از میان اوصیا، حجت بر خلق خود قرار دادی، او در دعوت خویش عذر را پایان داد (راه هر گونه عذر تراشی را مسدود نمود) و خیر خواهی کرد و در راه تو، جان خویش را بذل نمود تا بندگانت را از نادانی و سرگردانی گمراهی نجات دهد و همانا بر علیه او همدست شدند، کسانی که دنیا آنان را فریفت و بهره هستی خویش را به بهای ناچیز و پستی فروختند و آخرت خویش را به بهای اندکی دادند، و گردن فرازی کردند و خود را در پرتگاه هوس انداختند و تو و پیامبرت را به خشم آوردند و از آن دسته از بندگانت که خلاف انگیز و نفاق آمیز بودند، پیروی نمودند ..."

« برگرفته از کتاب بحار الانوار، جلد 65، صفحه 130 و فرازی از زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) »


گرامی باد اربعین شهادت امام سید الشهدا،

حسین بن علی (علیه السلام)

و هزاران درود و تحیت الهی نثار ارواح طیبه او و اصحاب گرانقدرش





کلمات کلیدی : سرافرازان، اربعین، پرچم سرخ حرم، گل سرخ
نماد عزت

سرافرازان

روزنامه الرای کویت در مقاله ای با تیتر (آیت الله) خامنه ای نماد عزت نوشت: بسیاری از نویسندگان از بیم آنکه اتهاماتی به آنها وارد نشود از ستایش واقع­گرایانه از ایران خودداری می کنند به همین سبب بسیاری از ویژگیهای مثبت جمهوری اسلامی ایران را که ملت­های عربی و اسلامی به وضوح آنها را می بینند و رسانه های ما نیز آنها را منعکس نمی کنند و حتی آنها را وارونه جلوه می دهند، نادیده می­گیرند. این روزنامه افزود: ناظران اوضاع ایران همچنین می دانند که افتخار تثبیت و تحکیم یکی از اساسی ترین اهداف سیاست خارجی ایران یعنی تحقق «عزت» از آن رهبر معظم این کشور است هر چند که این کار هزینه سنگینی دارد.

نویسنده در ادامه افزود: ما نیز بخشی از امت عرب و جزیی از کسانی هستیم که از پیروزی به دست آمده در غزه و جنوب لبنان احساس افتخار می کنند به همین سبب می خواهیم از (آیت ا...) علی خامنه ای به سبب نقشی که در این پیروزی ها و به وجود آوردن احساس عزت در میان ملتهای عربی و اسلامی ایفا کرده است صمیمانه تشکر کنیم.

روزنامه "القدس العربی" هم در مقاله­ای به مسأله ترس کشورهای عربی از ایران پرداخت و نوشت: چرا نظامهای سنتی عربی از ایران می هراسند و به جای آنکه اتحادیه عرب را تأسیس کنند اتحادیه ای تخصصی برای ترساندن ملتهای خود از خطر (دخالت) ایران و نه برتری علمی و استراتژیکی سیاسی و نظامی این کشور ایجاد کرده اند؟ علت آن این است که این امر از بی خاصیتی حکومتهای استبدادی عربی پرده بر می دارد، ملت­های عربی و اسلامی حق دارند به پیشرفت علمی یک کشور اسلامی همسایه که تاریخ و جغرافیای مشترکی با آنها دارد افتخار کنند.

القدس العربی می افزاید، اگر حکمت و درایتی برای اعراب باقی مانده باشد باید از ماهواره ایران به عنوان سرآغاز دوران انتظار برای طلوع خورشید آ زادی ملتهای عربی و اسلامی استقبال کنند.ماهواره ایران به ویژه برای اعراب یادآور کلیدهای آزادی است که آنها را یکی پس از دیگری از دست داده اند. اما چگونه می توانند برخی از این کلیدها را بار دیگر به دست آورند؟






کلمات کلیدی : سرافرازان، مقام معظم رهبری، نماد عزت
واگویه های مادر شهیدان محمدزاده *7*

شهیدان محمدزاده

... بعد از انقلاب آمدی و گفتی می خواهی پاسدار شوی ، نگاهی به صورت تو کردم و سیرتت را که حتی از جمال نیکویت زیباتر بود از عمق جان بوسیدم چون می دانستم که لیاقت تو در همان کسوت بودن است و حتی قبولی ات در آزمونهای ورودی دانشگاه های آلمان و هندوستان ، تأثیری روی تصمیمت نخواهند داشت چرا که معتقد بودی دانشگاه تو در جبهه است و می خواستی بهترین طریق علم آموزی را تجربه کنی.
پسرم! دردی جانکاه قلبم را می فشرد و می خواهم با تو که بزرگترین و رشیدترین فرزندم بودی از برادرانت بگویم ؛ برادران کوچکتر از تو که به راستی در حق آنها بزرگی کردی و آن ها را زودتر از خود به سامان رساندی.
نمی دانم از صدای خوش ابوالقاسم برایت بگویم که طنین خوش سوز و نوای عاشقانه اش با معبود هنوز هم در ذهنم جاری است یا از کودکی هادی که موقع ظهر و هنگام بازگشت از کودکستان کیفش را دوستانش برایم می آوردند ؛ چرا که خودش برای شرکت در نماز جماعت به مسجد می رفت یا از روزه گرفتن هایتان از سن کودکی... ؟!
از شجاعت هایتان اوراق دفتر محفوظاتم پر است از خاطرات تلخ و شیرین ، پسرم! باید اعتراف کنم که من تمام آرزوهایم را برآورده دیدم ، چرا که همیشه از خدا فرزندانی خواسته بودم نمونه کامل ایمان و صلابت و این چنین نیز شد....
ادامه دارد... 

شهیدان محمدزاده





کلمات کلیدی : مادر شهیدان محمدزاده، شهیدان محمدزاده، آرزو های تحقق یافته
مفتی اعظم مصر:عبادت بر اساس فقه جعفری جائز است

سرافرازان عاشقان شهادت 

"شیخ علی جمعه" مفتی اعظم مصر طی اظهاراتی عبادت بر اساس فقه امام جعفر صادق(ع) را جایز دانست و گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان از ما پیشی گرفته‌اند.

به گزارش شیعه آنلاین، "شیخ علی جمعه" در ادامه گفت: برخی تلاش می‌کنند که روابط میان شیعه و سنی را تیره کنند و به وحدت میان مسلمانان ضربه بزنند تا از این طریق به اهداف خود دست یابند از همین رو بنده با صدور فتوایی عبادت بر اساس فقه شیعی را جایز اعلام می‌کنم.

وی در ادامه گفت: باید اعتراف کنیم که شیعیان در حال حاضر از ما پیشی گرفته‌اند از همین رو ما می‌توانیم با آنان همکاری کنیم زیرا تا وقتی شیعه و سنی یک قبله دارند، تفاوتی میان آنان نیست. شیعیان همواره در طول تاریخ بخشی جدایی ناپذیر از امت اسلامی بوده‌ند.

شیخ جمعه همچنین افزود:‌ پیروان مذهب تشیع در اصل طایفه‌ای پیشرفته هستند اما برخی افراد وجود دارند که برای ایجاد اختلاف، کتب شیعی بسیار قدیمی را می‌گردند تا برخی مطالب اختلاف برانگیز را استخراج کنند.

مفتی اعظم مصر در ادامه گفت: برخی نظام های سیاسی که از سوی وهابیون حمایت و پشتیبانی می‌شوند، تمام تلاش خود را به خرج می‌دهند تا روابط میان دو مذهب شیعه و سنی را تیره کنند.

حدود پنج دهه قبل "شیخ محمود شلتوت" (شیخ الازهر) پس از سه سال مناظره با "سید شرف الدین عاملی" از علمای شیعیان جنوب لبنان، به مذهب جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلامی اعتراف کرد.

وحدت شیعه و سنی سرافرازان





کلمات کلیدی : شیعه، عبادت بر اساس فقه امام جعفر صادق(ع)، مفتی مصر
واگویه های مادر شهیدان محمدزاده*6*

شهید ابوالحسن محمدزاده سرافرازان

... برای سومین بار خواب مرا تعبیر کردی ، هفته قبل از آمدنت خانه و حیاط را آب و جارو کرده بودم و انتظار تو را می کشیدم ، همانروز بعد از آمدن پدرت ، بچه های سپاه و همرزمان تو از بابلسر و جاهای دیگر آمدند و خبر زخمی شدنت را به من دادند.
اما آنها نمی دانستند که من برای مراحل سخت تری آماده شده بودم و انتظارم درباره ی عزیزترین گلم چه بود!
یادت هست آنروز در وسط اتاق درون تابوتی خوابیده بودی و من حیرت زده تو را می نگریستم ؛ گفتم: «پسر تو ، توی تابوت چه می کنی؟!»... آنروز ها در حال ساختن خانه ات بودی ، این بود که گفتم: «می بینی که کار های خانه هنوز تمام نشده ، پس چه می کنی؟!» و تو لبخند زدی و لحظه ای دیگر فهمیدم تو را فقط در رؤیا دیده ام.
به هر کجا که می رفتم تو جلوی چشمانم بودی ، عجب پریشان حال شده بودم ؛ هر کس مرا می دید دلیل ناراحتی ام را می پرسید! و من در این فکر بودم که «جواب همسر و فرزندان تو را چه بدهم؟!» در مقابل ناباوری مردم می گفتم: «می دانم که ابوالحسن نیز شهید شده»...
پسرم پرده را کنار بزن تا جمال کبریایی ات را برای آخرین بار زیارت کنم ، برخیز و ببین بر طبق وصیت تو عمل کرده ام و لباس سپاه بر تن دارم ، اسلحه ی تو را هم برداشته ام و حتی قبل از آمدنم پیش تو برای آرامش دل دیگران سخنرانی کرده ام.
پسرم ، من و تو روز های عجیبی را با هم سپری کرده ایم. خوب یادم هست که آن شب هراسان و با عجله درِ خانه را کوبیدی ، و من با احتیاط همیشگی ام که از تو آموخته بودم در را به رویت باز کردم ، کار هر شب تو همین بود ، اما من از کارهای تو سر در نمی آوردم. این بود که از تو پرس و جو کردم و تو با آن متانت دوست داشتنی ات گفتی: «اینها اعلامیه های آقاست و من باید آنها را بین مردم پخش کنم ؛ آیا می توانی مرا کمک کنی؟» گفتم: «آری» و از آنروز من نیز عضو رسمی تشکیلات شما شدم و مهمترین رسالت من محافظت از اعلامیه ها بود. خیلی تلاش می کردم که تو راضی نگهدارم ، چرا که می دانستم با چه مشقتی اعلامیه ها را به واسطه آیت الله جوادی آملی از ساری ، آمل و تهران تحویل می گیری! و من می دیدم که چقدر عاشقانه ، با آنکه خستگی رمق را زا تن تو ربوده بود وبیرون از خانه برای تو بسیار نا امن بود ؛ شبها می رفتی و اعلامیه ها را پخش می کردی ، تو و دل خسته من همیشه و هرشب با هم ، به پخش اعلامیه ها می پرداختید و جسم من در خانه خاموش می ماند که مبادا اسرار آشکار شود.
تا نیمه های شب انتظار تو را می کشیدم تا بیایی و مثل همیشه نوار سخنرانی امام (ره) را گوش کنیم. روز ها سعی می کردیم به هر بهانه ای نام امام را ببریم و از او حرف بزنیم. اما مردم حتی از آوردن نام امام هم ما را نهی می کردند و دلسوزانه نگران کشته شدن تو بودند ، اما تو خود پا به این وادی گذاشته بودی و شهادت تو برای من بسیار شیرین بود.
ابوالحسن جان! تو برای من همان کودکی هستی که هر شب قبل از خواب تأکید می کردی که برای نماز شب بیدارت کنم و تا صبح نماز شبها و جعفر طیارهایت روح مرا نوازش می دادند ، پس غریب نبود اینگونه ، عارفانه بال گشودنت و مأوا گزیدن تو در معراج خونین شهیدان... .

ادامه دارد...






کلمات کلیدی : سرافرازان، مادر شهیدان محمدزاده، شهید ابوالحسن محمدزاده
بازتاب جهانی قرار گرفتن اولیه ماهواره 'امید' ایران در فضا

 ماهواره امید سرافرازان

پرتاب ماهواره ایرانی "امید" به فضا با اتکا به توانمندی متخصصان ایرانی روز گذشته در رسانه های خبری به عنوان یک خبر مهم ، بازتاب گسترده داشت ، رسانه های روسی اعلام کردند: ایران فضا را تسخیر کرده است.
خبرگزاری های روسی ایتارتاس و ریانووستی ، شبکه دوم تلویزیونی دولتی روسیه و رادیو مایاک این کشور نیز در خبر های مشابهی به موضوع پرتاب ماهواره امید پرداختند.
شبکه تلویزیونی"ار.ب.کا" روسه هم گفت: ایران فضا را تسخیر کرد. این شبکه گفت: جمهوری اسلامی ایران نخستین ماهواره خود را با موشک حامل ساخت داخلی با موفقیت به فضا پرتاب کرد. این منبع روسی به نقل از کارشناسان خاطر نشان کرد که ایران به ساخت موشک های دوربرد نزدیک شده است.
سخنگوی وزارت خارجه فرانسه از پرتاب ماهواره ایرانی«امید» به شدت ابراز نگرانی کرد و به زعم خود ، آن را شبیه «پرتاب موشکهای بالستیک» دانست.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفت: ما بسیار نگران قرار گرفتن ماهواره «امید» در مدار زمین هستیم.
سخنگوی پنتاگون نیز با اذعان به پیشرفت فناوری موشکی ایران مدعی شد: پرتاب ماهواره به خودی خود نگران کننده نیست ، بلکه پیشرفت قدرت موشکی تهران و انجام چنین پرتابی برای اولین بار نگران کننده است.
رویتر ارسال ماهواره ایران به فضا را پیامی به جهان مبنی بر این که ایران بسیار قدرتمند است خواند ، خبرگزاری آلمان آن را نشانه پیشرفت بزرگ تکنولوژیک ایران نامید و بالاخره شبکه فرانسه 24 گفت که بسیاری از کشور های غربی و اسرائیل از قرار گرفتن ماهواره امید در مدار بیم دارند.
عرب آنلاین ، خبرگزاری عربستان ، پایگاه المحیط ، شبکه الجزیره و رادیو سواء از جمله رسانه های منطقه ای بودند که این رویداد را بازتاب دادند.

در این میان شبکه الجزیره گفت: موفقیت فضایی ایران در کارنامه دولت احمدی نژاد و شخص او ثبت می شود. وی پیش از این ، توانست برنامه هسته ای ایران را پیش ببرد.
سرافرازان




کلمات کلیدی : نمایش اقتدار ملی، باز تاب جهانی، ماهواره امید
واگویه های مادر شهیدان محمدزاده *5*
 شهیدان محمدزاده سرافرازان
... قدری شکلات برای هادی فرستاده بودم تا در جبهه مصرف کند بعد از شش ماه که آمد دیدم هنوز شکلات ها در جیبش هستند گفتم:«چرا در اینهمه مدت شکلات ها را نخورده ای» ؟ و او گفت:«این شکلات ها را توی جیبم نگهداشته بودم و هرزگاهی از جیبم در می آوردم و می بوسیدم و می گفتم اینها بوی مادرم را میدهند».
ابوالحسن جان دیگر نمی دانم از کجای دلتنگی هایم برایت بگویم، فقط می توانم بگویم:
اگر شمعی کند حرف مرا گوش
                                               کنـد در سـوختن خـود را فراموش
خـموشی هـر چراغی دارد امـا
                                               چراغ من شده بـی وقت خامــوش
ای کاش هیچگاه آشنایی ها نبودند که شیرینی شان را با طعم تلخ هجران عوض کنیم.
این را هم باید به تو بگویم که من از هم اکنون تمام محبت هایی را که باید نثار شما سه شهیدم کنم یک جا تقدیم علی اکبر ، شهید زنده ی تاریخ عشقم خواهم کرد ، چرا که او در لحظه ی شهادت با تو بوده وعطر خوش تو را از این پس از او استشمام خواهم کرد.
چقدر خوب می شد اگر دیگران مهلت ماندن در کنار جسد پاره پاره تو را تا ابد برایم تمدید می کردند تا هیچ گاه دیگر تلخی های گذشته ام را مرور نکنم.
ما تیـره کــوکبان همه زاغــان ماتمـیم  
                                                         پرواز کرده بلبل عیش از میان ما و طالبیم
جـامیست که عقل آفرین مـی زَنَدش
                                                         صد بوســه ز مهــــــر بر زمیــن مـی زندش
این کــوزه گـر دهر چنین جــام لطیـف
                                                         می ســازد و بــاز بـر زمـین مـی زَنَدش
ادامه دارد...





کلمات کلیدی : * مادر شهیدان محمدزاده *، * دلتنگی های یک مادر *
دهه فجر از دیدگاه مقام معظم رهبری



دهه فجر ،‌ سرآغاز طلوع اسلام،‌ خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت
ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه
فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین
کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی،‌ در ایران نظام
اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی «غالب و مغلوب» و«
سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس می‌کردند که فاتحینی هستند که بر مردم
غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع
کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را
علیه دشمنان اسلام،‌ مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از
رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه
باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح
باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما،‌ احساسات،‌ گریه و شادی، حب و بغض
و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی
همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد
فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و
پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند. صداوسیما باید فیلمها و سریالهای
تلویزیونی و برنامه هایی بمناسبت دهه فجر تهیه کند که یادآور خاطره های
خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه ی مردم و حل شدن آنان را در دوران
انقلاب نشان دهد.






کلمات کلیدی : انقلاب ما انفجار نور بود، 30 سال عزت
واگویه های مادر شهیدان محمدزاده 4


... ابوالحسن جان راهنمای شهادت در راه خدا برای برادرانت تو بودی باز هم بیاد بیاور
روزی را که علی اکبر را به سراغ هادی فرستادی تا به جبهه بروید و هادی مهر
برادر بزرگتر خود را به تفریح و ماهیگیریش ترجیح داده و به خانه بازگشت.

من آنقدر سریع کیف های شما را آماده می کردم که انگار برای شنیدن همین خبر ها عجله
داشتم. اما هادی عجولتر از من بود. به طوری که حتی ناهارش را نخورد و از
خانه بیرون رفت ، بدنبالش رفتم در حالی که چشمانم پر از اشک بود.

نه اشک ندامت و حسرت و نه اشک ترس از فراق و دوری شما عزیزان بلکه فقط به مقبول افتادن قربانیهایم فکر می کردم.
هادی حتی از شوق دیدار یار دیرینش که به گفته ی خودش فقط می توانست اور را در جبهه ها بیابد خداحافظی را هم از یاد برد.
و من با عجله پشت سرش رفتم و گفتم: «پسرم کجا می روی نمی خواهی خداحافظی کنی؟ بگذار ببوسمت» و هادی معصومانه خندید و گفت: «خداحافظی هم باید بکنیم؟!» وصبورانه به طرفم بازگشت تا من با تمام عاطفه مادری ام او را با قرآن و آب بدرقه کنم.
بعد از چندین ماه که به جبهه می رفت و باز می گشت روزی اسیر دست کوموله ها شد و پدرتان که فراق فرزند را تاب نمی آورد تصمیم گرفت خانه را بفروشد و با پول آن هادی را آزاد کند.
اما من نگذاشتم و در حالیکه از عشق عزیزم رفته رفته دلم به مشتی خاکستر بدل می شد گفتم: «نه ، بگذار پسرم را بکشند ، اگر این کار را بکنی آنها جری تر می شوند و به
طمع پول جان جوانان مردم را به خطر می اندازند».

همه شما عزیزانم بودید و هیچ وقت غم دوری تان مرا رها نمی کند اما زخم ناشی از فراق هادی از همه کاری تر بود.
هادی مرا عاشقانه دوست داشت و من از محبت بی شائبه اش نسبت به خودم خوب آگاه بودم.
روزهایی که برای مرخصی به خانه می آمد وقتی از خانه بیرون می رفتم او را یارای ماندن نبود و یادم هست روزی را که به خانه رسیدم دیدم جلوی در ایستاه است ، گفتم هادی
جان پسرم چرا اینجا ایستاده ای؟

او پرده شفاف اشک را از چشمان زیبایش کنار زد و گفت: «مادر و قتی تو در خانه
نیستی انگار خانه تاریک است حس می کنم چراغ خانه را خاموش کرده اند و من
نمی توانم در خانه تاریک بمانم.» به هر جا می رفتم او پشت سرم می آمد و وقتی از او پرسیدم «پسر جان پس تو توی جبهه بدون من چکار می کنی؟» او شرمگین سرش را پایین انداخت و گفت: جبهه چیز دیگری ست آنجا تجلیگاه نور خداست آنجا دلتنگی معنا ندارد
، آنجا که هستم انگار بجز خدا هیچ کس را نمی شناسم و این دلیل تحمل من
برای دوری از از شماست... .










ادامه دارد ...





کلمات کلیدی : شهیدان محمدزاده
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >