وبلاگ :
سرافرازان
يادداشت :
شهيد برونسي *1*
نظرات :
18
خصوصي ،
71
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
متين
در زمان شهردارى يك بار دكتر آنفولانزاى سختى گرفته و نتوانسته بود سركار بيايد.ما؛بچه هاى بهدارى تصميم گرفتيم به ديدنش برويم.وقتى داخل خانه اش شديم، ديديم آقاى لاريجانى وآقاى ولايتى هم به ديدنش آمده اند.دكتر روى يك تشك خوابيده بود.دكتر روى يك تشك خوابيده بود .گوشه ى اتاق هم يك بخارى كوچك گازى روشن بود.
كف اتاق با فرش ماشينى فرش شده بود.نه ازميز و صندلى خبرى بود و نه از مبلمان.از ديدن خانه و زندگى دكتر همگيمان حسابى جا خورديم.خانه هاى ما كارمندان شهردارى كه آن زمان ماهى سيصد-چهارصد تومان حقوق خانه هاى ما كارمندان شهردارى كه آن زمان ماهى سيصد-چهارصد تومان حقوق مى گرفتيم،خيلى بهتر از خانه ى شهردار تهران بود.
برگرفته ازکتاب فرزند ملت خاطرات منتشر نشده رييس جمهور دکتر احمدي نژاد