باز امشب يادياران است و من
خاطرات اين شهيدان است و من
من كيم ،جامانده از يك كاروان
من كيم، شمشير تهمت را نشان
من كيم، افتاده درد فراق
دردمــــندم،دردمـــند اشتياق
من كيم، مولود آهي بوده ام
غرق دنياي گناهي بوده ام
نيك ميدانم،كدامم كيستم
اندرين دريا نمي هم نيستم!
برلب دجله گياهي بوده ام
زير پاي باكري لب سوده ام
ايدل غافل خموشي تا به كي؟
درد دل را پرده پوشي تا به كي؟
..........
.........
گرچه من از غافله جامانده ام
ماندهام تنها ،ز هرجا رانده ام
ليك عمري با شهيدان مانده ام
اندكي اين راه را پيموده ام
آري آري بـــــــــا تــــــمام لاله ها
آشــــــنايم، آشــــنايم،آشنا