• وبلاگ : سرافرازان
  • يادداشت : به مناسبت رحلت رسول اكرم(ص)
  • نظرات : 2 خصوصي ، 17 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سليمان بر بساط خود، در آسمان در حال حركت بود. ناگهان، باد به جنب‌و جوش افتاد و بساط سليمان از كنترل وي خارج شد. سليمان(ع) تعجب كرد و وحشت و اضطرابي عجيب، سراپاي او را فرا گرفت.
    پرسيد: چه شده است؟
    باد جواب داد: ما به قتل‌گاه حسين(ع) رسيده‌ايم.
    سليمان پرسيد: حسين(ع) كيست؟
    باد گفت: او فرزند علي بن ابي‌طالب و دختر خاتم ‌الانبيا ـ محمد مصطفي ـ است كه در اين سرزمين، به دست قومي جفاكار به قتل مي‌رسد.
    سليمان پرسيد: نام قاتلش كيست؟
    پاسخ داد: او ملعون زمين و آسمان‌ها است.
    در اين هنگام، سليمان دست به آسمان برداشت و يزيد را لعن كرد. باد به خود آمد و بساط سليمان را برداشت و از زمين كربلا دور كرد.