شهادت امام از دیدگاه روایات
از مهمترین منابع و مستندات تاریخی به شمار میآیند، نکاتی بسیار درباره شهادت امام رضا(ع) وارد شده است. این روایات را به سه دسته میتوان تقسیم کرد: ?) روایاتی که از زبان پیامبر(ص) و ائمه(ع) وارد شده است. ?) روایاتی که از شخص امام رضا(ع) رسیده است. ?) روایاتی که شاهدان و گواهان موثق از جزئیات و چگونگی شهادت امام، گزارش دادهاند. * ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: پدرم امام باقر روزی جابربن عبدالله انصاری را خواست و به او فرمود: «یا جابر اخبرنی عن اللوح الذی رأیته فی ید امی فاطمه.» ای جابر! از آن لوح که در دست مادرم فاطمه دیدهای، برایم سخن بگو. جابر گفت: برای تبریک ولادت حسین بن علی(ع) به حضور مادرت فاطمه(س) شرفیاب شدم. در دست وی لوح سبزی دیدم که گویی از زمرد بود. درباره آن لوح از فاطمه(س) سؤال کردم؛ در پاسخ من فرمود: هدیه خداوندی است به پدرم که در آن نام پدرم، همسرم، فرزندان و امامان نسل من آمده است. پدرم نیز آن را به من داده است تا مرا مژده بخشد. در بخشی از لوح که به هشتمین امام(ع) مربوط است چنین آمده است: «یقتله عفریت مستکبر»؛ او را عفریتی خودخواه و قدرت طلب خواهد کشت. * طریحی در ماده «حفد» حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل میکند که حضرت فرمود: «تقتل حفدتی بارض خراسان.» فرزندی از فرزندانم در زمین خراسان کشته خواهد شد. * در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: مردی از نسل فرزندم موسی به دنیا خواهد آمد که به خراسان رفته و در آن جا مسموم میشود و به شهادت میرسد. * در روایتی از امام رضا(ع) چنین آمده است: به خدا سوگند هیچ یک از ما نیست جز این که به شهادت رسیده است. به ایشان گفته شد: شما را چه کسی خواهد کشت؟ امام فرمود: بدترین مردم زمانم، مرا با سم میکشد. در سخنانی که میان امام و مأمون پیش از ولایتعهدی گذشت، از جمله دلایل امام برای نپذیرفتن ولایتعهدی این بود که: «پدرم از پدر و اجداد گرامیاش نقل کرده است که جدم رسول خدا(ص) درباره من فرمود: من قبل از تو (ای مأمون) به وسیله سم و مظلومانه به شهادت خواهم رسید و اگر اجازه داشتم میگفتم که کشنده من کیست.» آخرین موردی که امام از خصوصیات شهادت خود سخن گفته، اندک زمانی قبل از ارتحال بوده است که حقایقی را به دو تن از محرمان راز: «اباصلت هروی» و «هرثمه بن اعین» بیان داشته و از جمله فرموده است: «اینک هنگام بازگشت من به سوی خدا فرا رسیده و زمان آن است که به جدم رسول خدا(ص) و پدرانم بپیوندم. طومار زندگیم به انجام رسیده است. این طاغی (مأمون) تصمیم گرفته است تا با انگور و انار مسموم مرا به قتل رساند.» ابونواس ضمن قصیدهاش سروده است: باؤا بقتل الرضا من بعد بیعته و ابصروا بعضهم من رشدهم و عموا عصابه شقیت من بعد ماسعدوا و معشر هلکوا من بعد ماسلموا برخی از آنها پس از بیعت با حضرت رضا(ع) به کشتن وی شتاب کردند و بعد از بصیرت و آگاهی کوردل شدند. آن گروهی که پس از خوشبختی به تیرهبختی گرایید! آن جماعتی که پس از سلامتی و نجات، نابود گردید! دعبل، نیز این مرثیه گران را در اشعار خویش چنین بازتاب داده است: الا مالعین بالدموع استهلت ولو نفرت ماء الشؤون لقلت علی من بکته الارض و استرجعت له رؤوس الجبال الشامخات و ذلت و قد اعولت تبکی السماء لفقده و انجمها ناحت علیه وکلت فنحن علیه الیوم اجدر بالبکاء لمرزئه عزت علینا و جلت رزئنا رضی الله سبط نبینا فاخلفت الدنیا له و تولت و ما خیر دنیا بعد آل محمد الا لا تبالیها اذا ما اضمحلت چه شده است که دیدگان، نرم نرم میبارند و گریند، در حالی که اگر آب دیده تمام شود و چشمان بخشکند، باز هم کم است. در مصیبت کسی که زمین بر او گریست و کوههای بلند و سر به فلک کشیده، در سوگ او به ناله و فغان آمده و عزادار شدند و آسمان از فقدان او فریاد برآورده و ستارگان بر او نوحه کردهاند. اکنون سزاوارتر است که ما بر او اشک ریزیم، که مصیبتی بس گران و بزرگ بر ما وارد شده است. ما به از دست دادن سبط پیامبر(ص) مصیبت دیدهایم؛ مصیبتی که بر اهل دنیا گران و سنگین بود. و دیگر پس از فقدان خاندان پیامبر(ع) در دنیا و زندگی آن خیری نیست و دیگر خوشی جایگاهی ندارد و آرزوی ماندن در ما نیست. کلمات کلیدی : سرافرازان، شهادت امام رضا(علیه السلام) |