• وبلاگ : سرافرازان
  • يادداشت : گوشه اي از کرامات امام رضا (عليه السلام)
  • نظرات : 7 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دختر ي نگران و هراسان آمد نزد رسول اکرم:
    - يا رسول الله از دست اين پدر...
    -... مگر پدرت با تو چه کرده است؟
    - برادر زاده اي دارد و بدون آن که قبلا نظر مرا بخواهد مرا به عقد او درآورده است.
    - حالا که او کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمويت باش.
    - يا رسول الله من پسر عمويم را دوست ندارم. چگونه زن کسي بشوم که دوستش ندارم؟
    - اگر او را دوست نداري، هيچ. اختيار با خودت، برو هر کس را خودت دوست داري به شوهري انتخاب کن.
    - اتفاقا او را خيلي دوست دارم و جز او کسي ديگر را دوست ندارم و زن کسي غير از او نخواهم شد. اما چون پدرم بدون آنکه نظر مرا بخواهد اين کار را کرده است، عمدا آمدم با شما سئوال و جواب کنم تا از شما اين جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از اين پس پدران حق ندارند سر خود هر تصميمي که ميخواهند بگيرند و دختران را به هر کس که دل خودشان ميخواهد شوهر دهند.

    اين روايت را فقها مانند شهيد ثاني در مسالک و صاحب جواهر در جواهر الکلام از طرق عامه نقل کرده اند. در جاهليت عرب، مانند جاهليت غير عرب، پدران خود را اختياردار مطلق دختران و خواهران و احيانا مادران خود ميدانستند و براي آنها در انتخاب شوهر، اراده و اختياري قائل نبودند. تصميم گرفتن حق مطلق پدر يا برادر و در نبودن آنها حق مطلق عمو بود. کار اين اختيارداري به آنجا کشيده بود که پدران بخود حق ميدادند دختراني را که هنوز از مادر متولد نشده اند پيش پيش به عقد مرد ديگري در آورند که هر وقت متولد شد و بزرگ شد آن مرد حق داشته باشد آن دختر را براي خود ببرد.