آقاي مهندس موسوي چرخ اقتصاد سرمايه داري و ليبراليستي هشت سال ديگر چرخيد
و خصوصي سازي شد شعار سال هاي آخر.
كارخانه ها را به يك سوم قيمت فروختند.
موسسات فرهنگي را به نام خود ثبت كردند و جزء آمار خصوصي سازي ارائه نمودند
و در انتها برنامه چهارم را نوشتند با مباني منطبق بر اسلام ناب آمريكايي!
آقاي مهندس هر چه انديشيديم نتوانستيم بيابيم كه شما به چه افتخار مي كرديد؟
آقاي مهندس مشاوره هاي شما به رييس دولت وقت چه بود؟
و اين كه آقاي مهندس چرا شما با اين اعتقادات باز هم سكوت كرديد؟
آقاي مهندس امروز فرموديد كه شما به طور قطع حد و مرز داريد
و طرفدار اسلام ناب هستيد كه كشور را نجات داد،
اسلامي كه مدافع آزادي و مستضعفان و ضد تحجرات است
و فرموديد كه گفتمان شما پايمردي بر خون شهداست.
پس چه شد كه اين سال ها سكوت را برگزيديد؟
آيا آن زمان هم رسانه ملي سراغ شما نمي رفت؟
سوال اساسي تر اين است كه:::
اكنون چه ديده ايد كه اين گونه نگران شده ايد و قفل سكوت را شكسته ايد؟
آيا شعار شما جز تبيين ارزش ها و شعار هاي انقلاب است؟
مگر ذي شما طلبگي نيست و بر محور ساده زيستي حركت نمي كنيد؟