به نام حي سبحان
ميخوام داد بزنم اما چيزي راه گلومو بسته، هرچه بيشتر تقلا ميکنم سلولاي گلو و سرم بيشتر مور مور ميشن، حس تازهاي نيست. نمونهش و ميتوني تو خيلي از خونههايي که هنوز غيرت براي اونا وسيله امرار معاش نشده پيدا کني. اما اين بار ميخوام ديگه ناز گلومو نکشم. ميخوام بهش بفهمونم سختتر و دردناکتر از چيزي که توي اون گير ميکنه هم هست.
آي باغيرتاي عالم! ديوار نشکن سراغ نداريد؟ ميپرسيد چرا؟
ميخوام با سر برم توش!
امان از فراموشي لاله ها ....
يا علي مددي
انا مجنون الحسين يا ثارالله