• وبلاگ : سرافرازان
  • يادداشت : خاطره اي از شهيد زين الدين
  • نظرات : 6 خصوصي ، 46 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    شفا يافتن پاي همسر خادم

    آقاي شريفي مسئول دفتر کفشداري حرم حضرت معصومه مي گويد : يکي از

    کفشداران افتخاري و عزيز ما مي گفتند : ماهها بود که همسرم به درد پاي عجيبي

    دچار شده بود هر چه براي معالجه به پزشک مراجعه کرديم ، نتيجه نگرفتيم . اکثر

    دکترها راجع به علت درد پاي ايشان ، اظهار بي اطلاعي مي کردند . يکي از روزها

    که همه درها را به روي خود بسته ديدم ، سراغ روپوش خود رفتم تا براي آمدن به

    حرم آماده شوم . ديدم روپوشم کثيف است . به همسرم گفتم : چرا رو پو ش مرا

    نشسته اي ؟ گريه اش گرفت و گفت : ديگر توان ايستادن ندارم . چندين سال است

    شما در خدمت حضرت معصومه (ع) در کفشداري خدمت مي کنيد . از حضرت

    بخواهيد که درد پايم را شفا دهد . حرف همسرم ، انقلابي در من به وجود آورد . از

    خودم سؤال کردم که چرا از اول سراغ حضرت نيامدم ؟ در اين حال از خودم خجالت

    کشيدم . به حرم رفتم . در کفشداري که بودم ، چند دقيقه با خود خلوت کردم . در

    آن حال گريه ام گرفت با زبان عاميانه گفتم : اگر همسرم را شفا ندهي ، ديگر به

    اينجا نمي آيم چون مجبورم در خانه بمانم و از همسرم پرستاري کنم . بعد از چهار

    ساعت که در کفشداري مشغول بودم ، به منزل بازگشتم . ناگهان همسرم گريه

    کنان به استقبالم آمد . خيلي تعجب کردم . مدتها بود حتي نمي توانست قدمي

    بردارد . تعجبم وقتي بيشتر شد که ديدم تمام منزل را تميز و مرتب کرده است .

    پرسيدم : چه اتفاقي افتاده ؟ گفت : بعد از اينکه شمارفتيد،ساعتي خوابيدم . در

    عالم خواب ، خانم بزرگواري را ديدم که نزد من آمدند و دستي به پاهايم کشيدند و

    فرمودند : فلاني کفشدار ما دارد مي آيد . او شفاي شما را از ما گرفت . بلند شو و

    خانه را مرتب کن و لباس هايش را بشوي و به او بگو که ما از احوالات شما لحظه اي

    غافل نمي شويم .
    منبع: http://www.masoumeh.com/far/