حسين رفت پادگان شهيد قاضي (ره) و پس از مدتي اومد واسه خداحافظي فک کنم
گفت اونجايي که (غرب)مي ريم خيلي سرده. ..(توي شهر هم از بچه هاي قديمي تا
زمزمه هاي عمليات بگوش مي رسيد ...معمولا" وقتي شرايط اينجوري مي شد اکثر
دوستان انفرادي حکم مي گرفتن وجيم خط مي شدند)