سنگ ها نشسته اند و دشت هاي تشنه را
صاف و ساده چشمه هاي بي ريا گذشته اند
گرچه پهلوان شاهنامه اي نبوده اند
از هزارها هزار ماجرا گذشته اند
ما گذشته ايم و روزگار هم گذشت و رفت
با گذشت هاي ما هنوز با گذشته اند