سفارش تبلیغ
صبا ویژن
امروز : پنج شنبه 103 اردیبهشت 6 ، 11:53 صبح
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد تا زبان سریانی را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
افطار با قمقمه شهید


دم دمای ظهر بود که در ارتفاع 112 کار می کردیم.شهید در نمی آمد.خسته شده بودیم صدای اذان ظهر از بلند گوی مقر به گوشمان خورد.گفتیم کار را تعطیل کنیم و برای ناهار و نماز به مقر برویم.آماده که شدیم،رفتم تا دستگاه را خاموش کنم.انگار کسی به آدم چیزی بگوید،گفتم یک بیل هم آن بالا را بزنم و دستگاه را خاموش کنم.پاکت بیل را در خاک فرو بردم و آوردم بالا ،خواستم که دستگاه را خاموش کنم که بروم پایین ،ناگهان دیدم پیکر یک شهید در پاکت بیل پیدا شده.رفتم جلوی بیل .پیکر شهید کاملا داخل پاکت بیل خوابیده بود:یعنی بیل که زده بودم بدن او آمده بود داخل پاکت.خاکها را که خالی کردیم،جمجمه اش پیدا شد.پلاک را که دور گردنش بود در آوردیم،یک قمقمه آب پهلویش بود که سنگین بود .در آن را که باز کردیم دیدیم آب زلالی در آن موجود است.شهید را که به مقر بردیم،سید میر طاهری با آب آن قمقمه روزه اش را افطار کرد.آبی زلال.انگار نه انگار که ده سال داخل قمقمه و زیر خاک مانده باشد.



کلمات کلیدی : سرافرازان، قمقمه شهید، افطار